تاب "معماري ايراني: دستگاه شناسي" نوشته معماريان بر اين باور استوار است كه معماري ايراني نيز چون موسيقي ايراني داراي قالبها و يا دستگاههايي است كه در تداوم آن نقش بنياني داشتهاند. پژوهشگران تاريخ معماري همچون آندره گدار و آرتور پوپ، معماري ايران را بيشتر با رويكرد تاريخي تسلسلي ديدهاند و دورهها يا سلسلههاي سياسي مبناي كار آنها بوده است. پس از آن بود كه استاد محمدكريم پيرنيا رويكرد شيوهشناسي را كه در كتاب "سبكشناسي معماري ايران" شرح آن داده شده است معرفي كرد. كتاب "معماري ايراني: دستگاه شناسي" نگاهي نو به معماري گذشته ايران دارد و با نگاهي تداومي به معماري گذشته ايران پرداخته است. به باور نگارنده، معماري ايراني نيز چون موسيقي ايراني كه به دليل وجود رديفهاي دستگاهي تداوم يافته، داراي قالبها و يا دستگاههايي است كه در تداوم آن نقش بنياني داشتهاند. همانگونه كه نوازندگان و خوانندگان موسيقي دستگاهي ايراني، با انتخاب يكي از دستگاههاي هفت تا دوازده گانه، به اجراي كار خود ميپردازند و خلاقيت خود را در آن چارچوب و قالب به نمايش ميگذارند، معماران ايراني نيز بر مبناي قالبها يا دستگاههايي كه در ذهن خود داشتند به طراحي و اجرا ميپرداختند. اين كتاب در فروشگاه اينترنتي اشراقي www.eshraghipub.com موجود مي باشد.
0 نظر